سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دلنوشته های یاسمین - گفتی سلام گفتم سلام

تصمیم نهایی

سه شنبه 85 دی 12 ساعت 9:40 عصر

05 دی 1385:

تصمیم نهایی گرفته شد...
این ترم نمیـــــــــــــــــــــــــــرم، اصلا هم نظرم دیگه عوض نمیشه!!!
۵ ماه بعد میرم دانشگاه آزاد... همین!
والسلام ختم کلام!!!


نوشته شده توسط : یاسمین

نظرات دیگران [ نظر]


ماجراهای من و پیش دانشگاهی

سه شنبه 85 دی 12 ساعت 9:37 عصر

5 دی 1385:

چند روزیه واسه پیش دانشگاهی و دانشگاه کلی فشار اومده روم... اینقدر که دیروز سر درد شدید گرفته بودم... امروز صبح هم با حال خیلی بدی از خواب بیدار شدم و حالت تهوع و خفگی داشتم...
تا بحال ندیده بودم که واسه اینکه کسی بهت آدرس یه موسسه رو بده ازت صد هزار تومن بگیره!... درسته که پولی نیست ولی آخه دیگه یه آدرس دادن چیه که بخواد پولی بشه!
توی غربت جای اینکه دست هموطنشون رو بگیرن و کمکش کنن بدتر فشار میدن و سرش رو زیر آب میکنن تا بمیره!... قیمت پیش دانشگاهی بین ۵۰۰ هزار تا ۱ ملیون تومنه! ولی این خدانشناس گفته دو ملیون تومن!
خب برادر من دنبال سود هستی اوکی رو چشمم! ولی اینکه یه دفه یه ملیون اضافی بخوای بگیری خیلی زور داره!...
منصرف شدم...
از ترم بعدی میرم میخونم! البته اگه باز به در بسته نخوردم...
بس که این هفته گفتم بدشانسم بدشانسم که دیشب مامان شاکی شد و گفت: اینقد نگو، بده، شگون نداره...
ولی بخدا به هر دری زدم بی فایده بوده! تا حالا اینجوری نشده بودم!...
بعد از این همه نا امیدی خواستم که پیش دانشگاهیم رو تو خونه بخونم و برم امتحان بدم که گفتن کتابا عوض شده! اینم بعنوان آخرین راه حل بود که... خراب شد...


نوشته شده توسط : یاسمین

نظرات دیگران [ نظر]


<      1   2   3